سام یک پسر دوستداشتنی است، شاید خیلی دلات بخواهد بغلاش کنی، شاید روز تولدش باشد، ولی هرچه باشد، لطفاً بغلاش نکن. او اهل بغل کردن نیست! او از اینکه دیگران بغلاش کنند اصلاً خوشاش نمیآید. پسرک کتاب ما میخواهد این کتاب را بخوانی و بعد به این پرسش خیلی مهم جواب بدهی: تو از اینکه دیگران بغلات کنند خوشات میآید؟ از کجا بفهمیم که چه کسی را باید بغل کنیم و چه کسی را نه؟
کودکان در کتاب «لطفا بغلم نکنید!» با پسرکی به نام سام آشنا میشوند. او دوست دارد مجموعه سنگهایاش را مرتب و منظم بچیند، مجموعه جورابهایش را لنگه به لنگه به پا کند و با یکی از مجموعه مدادشمعیهایاش نقاشی بکشد. او اغلب لبخند به لب دارد و آدمها را دوست دارد. فقط بغل کردن را (به غیر از آغوش گرم و ملایم مادرش هنگام شببخیر گفتن) دوست ندارد.
برخی از مردم عاشق بغل کردن هستند، خیلیها هم از بغل خوششان نمیآید و بسیاری از آدمها هم زیاد برایشان فرقی نمیکند. پس چهطور میتوان تشخیص داد که کسی آغوش دوست دارد یا نه؟ فقط یک راه برای فهمیدنش وجود دارد: از خودش بپرس! چون هرکسی خودش باید تصمیم بگیرد که دلش میخواهد دیگران بغلش کنند یا نه.
هدف این کتاب برانگیختن بحثهایی دربارهی حق کودک بر بدن، استقلال بدنی، حفظ حریم شخصی و اهمیت شرط رضایت هر فرد برای هرگونه محبت فیزیکی است. در تصاویر این کتاب بدون هیچگونه قضاوتی با تنوعی از آدمها با فرهنگها و ویژگیهای گوناگون روبهرو میشویم که سلیقهها و ترجیحهای متفاوتی دارند. احترام به تصمیم هر فرد اصل مهمی است که با زبانی شیرین، ساده اما گویا در تمام کتاب بر آن تاکید میشود.